راستی اگه آب دستتونه بذارید زمین و برین فیلم راز چشم هایش
(The Secret in Their Eyes)
رو ببینید
پ.ن: فیلم آرژانتینیه، کارگردانشم : Juan Jose Campanella هستش

 

یه سکانس خیلی جالب داره، دوستمون که خانمش بعد از به شکل وحشتناکی به قتل رسیده تو ایستگاه قطار هرروز منتظر برگشتن قاتل میشینه، بعدش آقای ریکاردو دارین که بازجو و یا همون وکیل قصه اس میاد کنارش میشنیه و تحت تاثیر غمی که اون آقا بخاطر از دست دادن همسرش داره، قرار می گیره؛
اون آقا همونجا به ریکاردو میگه:
"بدترین قسمتش اینه که شروع کردم به فراموش کردنش و برای اینکه در یادم بمونه باید کلی به خودم فشار بیارم!"

واقعا خیلی ناراحت کننده اس اونجا که شروع می کنی به فراموش کردن یه نفر، کم کم از یادت میره، عشقی که بینتون بوده، حسی که بینتون بوده، و شاید حتی چهره اش!
(اما بعید می دونم آدم ها چشم هارو فراموش کنن)

در ادامه بهش میگه که چطور خاطرات دارن عذابش میدن مثلا حتی اینکه خانمش بهش گفته چای با لیمو براش خوبه رو یادش میاد؛
یعنی حتی ساده ترین چیزها رو بیاد میاری، و با یادآوری هر کدوم از این ها فقط داری خودتو عذاب میدی
دیگه این فقط یه سکانسش بود شما برید فیلم رو ببینید و لذت ببرید


مشخصات

آخرین ارسال ها

آخرین جستجو ها